عاشقی که مدتها برای معشوقش منتظر میماند! در نگاه اول شاید بازیگر تازه كاری به نظر برسد.خیلیها ممکن است بپرسند چرا از ۳۰سالگی بازیگری را شروع کرد. او از ۲۲سالگی و قبل از اینکه برای تحصیل به آمریکا برود بهطور جدی برای بازیگر شدن تصمیم گرفت اما پدرش و خانواده پدریش خیلی دوست داشتند که او این کار را دیرتر شروع کند. جالب اینجاست که خانواده پدری او از لحاظ نگرش به هنر دید فوقالعاده بازی داشتند. مادربزرگ او در زمان خودش عالم بود و هیچ فضای بستهای نسبت به حضور زن در اجتماع و هنر وجود نداشت. ادبیات، موسیقی و سینما در خانواده پدری و مادری او جاری بود. اما دلیلی که باعث شد آرزوهای او دیرتر عملی شود این بود که آنها این فضا را در او دیرتر میدیدند. چون میدانستند به خاطر میزان حساسیتهایی که او دارد ممکن است آسیب ببیند، نه به خاطر اینکه محیط سینما خوب نباشد چون به نظر او این تفکر کاملا غلط است. آنها به این فکر میکردند که سینما یک صنعت است و اگر او بخواهد شکننده باشد، خیلی زود کنار میرود. شاید می بایست او مراحلی را در زندگی پشت سر میگذاشت تا قویتر شود و با شناخت وارد عرصه سینما گردد. این یک نوع روزه ناخودآگاه بود. مثل عاشقی که مدتها برای معشوقش منتظر میماند. او عاشقانه پای هنر ایستاد و این ایستادگی تا همین حالا ادامه دارد.
روزهایی بود که در خانهاش در آمریکا برای گلهای گلدان بازی میکرد. تصور میکرد روی سن ایستاده است و آنها تماشاگران او هستند. چند سال بعد این اتفاق در واقعیت افتاد و آن رویا عملی شد.  هنگامه قاضیانی متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۹در مشهد بازیگر تئاتر و سینما ایران است. در محله حوض لقمان زاده شده و كودكي اش را در منطقه سناباد گذرانده است. فارغ التحصیل کارشناسی جغرافیای انسانی اقتصادی از دانشگاه آزاد اسلامی (شروع: دانشکده فنی دانشگاه آزاد مشهد - اتمام دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری) و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فلسفه غرب از دانشگاه سانفرانسیسکو آمریکا میباشد. وي پس از حدود ٦ سال اقامت در آمريكا سال ٧٨ به ايران بازگشت.
 شروع فعالیت هنری از سال ۱۳۷۹ با فیلم سینمائی "سایه روشن" به کارگردانی حسن هدایت بود که پس از آن به تئاتر روی آورد و با نمایش "مثل خون برای استیک" کاری از گروه تئاتر لیو برای اولین بار به روی صحنه تئاتر رفت. هنگامه قاضیانی در کنار فعالیت هنری خود ترجمه کتاب "سرزمین مرد سرخپوست، قانون مرد سفیدپوست" نوشته ویلکومب واشبرن را نیز در کارنامه خود دارد و به عنوان داور در جشنواره وارنا در بلغارستان شرکت کرد. "هنگامه قاضياني" با نخستين فيلمي كه در آن نقش اول را تجربه مي كرد، نخستين سيمرغ بازيگري اش را دريافت كرد. خودش با اين جمله كه "ره صد ساله را يك شبه طي كرده"، ميانه خوبي ندارد. وي خودش را وامدار تئاتر مي داند و معتقد است پيشينه تئاتري، خيلي جاها به كمكش آمده است. "هنگامه قاضياني" در فيلم هاي "سايه روشن" (حسن هدايت) و "اقليما" (مهدي عسگرپور) حضور كوتاهي داشت، به همين سبب بازي اش چندان به چشم نيامد. اما در فيلم "به همين سادگي"به كارگرداني ميركريمي كه روايتي شخصيت محور دارد، خوش درخشيد و نظر مثبت داوران و منتقدان جشنواره فيلم فجر را، به بازي خود جلب كرد.  متارکه کرده است و پسری به نام اشکان دارد که در مورد رابطه اش با او می گوید:" گاهی مادرش هستم و گاهی خواهرش!" معتقد است که رابطه او و پسرش رابطه درستی است. مهمترین علتش این است که هیچ دروغی بین آنها وجود ندارد و همین همه چیز را درست پیش میبرد. حضور پسرش را در زندگیاش شانس بسیار بزرگی می داند. خیلی وقتها هم دوست صمیمیاش می شود.  احساس میکند هرچقدر که جلوتر میرود، بیشتر دنبال خلوتهای شخصیاش است. خانهاش را خیلی دوست دارد. وقتی که کارش تمام میشود دوست دارد به فضای خانه بازگردد و کارهای خانه را انجام دهد و بوی غذا در اتاقها بپیچد. و همین کمک کند که دوباره به شرایط عادی برگردد. از برخی فیگورها خوشش نمیآید چون به نظرش، هر کس به لطف خدا تا حدودی خاص است و دیگر نباید فضای دورو برش را از این خاصتر کند. عاشق چین و چروکهای این سن و سالش است . می گوید عاشق سنش است. عاشق خط و خطوطی که روی صورتش میافتد. چون اینها به او راهی را نشان میدهد که آمده است و همین به او قدرت میدهد. عکسهای سالهای اخیرش را خیلی بیشتر از عکسهای جوانیاش دوست دارد. درباره علت این موضوع می گوید:" چون کودک درونم هنوز زنده است و همین است که اجازه نمیدهد کینه و حسادت در وجودم جایی داشته باشد. امیدوارم که خدا به من کمک بکند که هیچ وقت سنگین نشوم و به نقطهای نرسم که سرخورده بشوم."  به شدت معتقد است که نیروهایی به او کمک میکنند که مسیر را درست برود وگرنه ممکن بود او هم مثل خیلیها راه را اشتباه برود. فکر میکند که خدا او را خیلی دوست دارد که تا بحال اتفاق یا حاشیهای در کنار شغلش نداشته است. در مورد بازگشتش به ایران می گوید:" بارها گفته ام كه من برگشتم كه در صف نانم بايستم. جهان درش به روی شما باز است بروید و تجربه کنید. مدام مي گويند ، چرا چنين چيزي را گفتي ؟ چون من منم ، من شما نيستم . چرا بايد شكل شما باشم . شما مي توانيد اينجا نمانید . من با آمدن ناگهاني ام به ايران در سال 77 عقايدم را زندگي كردم."
جوایز و افتخارات: - بهترین بازیگر نقش اول زن از سوی انجمن ملی منتقدان تئاتر ایران برای بازی در نمایش " دفاتر یادداشت " نوشته " ژان کلود کریر " به کارگردانی " کتایون فیض مرندی " کاندیدای " – 1384
- دیپلم افتخار و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در بیست و ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای بازی در فیلم " به همین سادگی " نوشته رضا میرکـریمی و شادمهـر راستین به کارگردانی رضا میرکریمی – 1385
- دیپلم افتخار و تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن در شانزذهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم وارنادر بلغارستان، برای بازی در فیلم " به همین سادگی " به کارگردانی رضا میرکریمی – سال 1386(2008)
-دیپلم افتخار و تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن از یازدهمین دوره جشن دنیای تصویر برای بازی در فیلم "به همین سادگی" به کارگردانی رضا کریمی – 1388 (2010)
- برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم "بیداری رویاها" از یازدهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس 1390
- برنده تندیس و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن از سی امین جشنواره فیلم فجر برای فیلم " روزهای زندگی " به کارگردانی " پرویز شیخ طادی " – 1390 فیلم شناسی: نام فیلم | کارگردان | سال تولید | ساکن طبقه وسط | شهاب حسینی | 1392 | با دیگران | ناصر ضمیری | 1392 | به تهران خوش آمدید | رضا سبحانی | 1392 | بشارت به یک شهروند هزاره سوم | محمدهادی کریمی | 1391 | زندگی مشترک آقای محمودی و بانو | روح الله حجازی | 1391 | من مادر هستم | فریدون جیرانی | 1390 | روزهای زندگی | پرویز شیخطادی | 1390 | میگرن | مانلی شجاعی فرد | 1390 | آینههای روبرو (حضور افتخاری) | نگار آذربایجانی | 1389 | برف روی شیروانی داغ(حضور افتخاری) | محمدهادی کریمی | 1389 | سعادتآباد | مازیار میری | 1389 | بیداری رویاها | محمدعلی باشه آهنگر | 1388 | طاووسهای بی پر | جواد مزدآبادی | 1387 | نیلوفر | سابین ژمایل | 1387 | به همین سادگی | سید رضا میرکریمی | 1386 | اقلیما | محمدمهدی عسگرپور | 1385 | روایتهای ناتمام | پوریا آذربایجانی | 1385 | بازنده | قاسم جعفری | 1383 | سایه روشن | فرزاد موتمن | 1380 |
تئاتر: نام نمایش | کارگردان | سال اجرا | در انتظار گودو | همایون غنی زاده | 1392 | کالیگولا | همایون غنی زاده | 1389 | آکواریوم هوا | یاسر خاسب | 1389 | خنکای ختم خاطره | نیما دهقان | 1389 | ما درمانده | نیما دهقان و حمیدرضا آذرنگ | 1388 | · خرس و خواستگاری | حسن معجونی | 1384 | مثل خون برای استیک | حسن معجونی | 1383 | دفتر یادداشت | کتایون فیض مرندی | 1383 |
مجموعه های تلویزیونی: نام مجموعه تلویزیونی | کارگردان | سال پخش | سرزمین کهن | کمال تبریزی | آبان 1392 پخش خواهد شد | تله تئاتر هویت | علی سرابی | 1389 |
منابع: ویکی پدیا، سایت سینمایی سوره، وبگاه رسمی هنگامه قاضیانی،روزنامه خراسان و مصاحبه های هنگامه قاضیانی
تهیه و گردآوری: autumn63
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)