Swa.46- تحلیل و بررسی سریال خاطرات خون آشام (Vampire Diaries) اپيزود اول تا چهارم فصل سوم

[FFKIA]

فایل پیوست 7196
فایل پیوست 7197
نام سریال : Vampire Diaries فصل سئم

تهیه کننده : کری باردن
کارگردان : مارکوس سیگا- کوین ویلیامسون - باب لوی -جولیه پلک
نویسنده : لیزا جین اسمیت
موزیک متن : مایکل سابی
تدوین : جاشوآبوتلر
کارگردان هنری: تیموتی دیوی ابراین - کالوس منندز
فیلمبرداری توسط: پل ام سامرس - دیوید پرکال
ژانر: درام، رازآلود، اکشن ، ترسناک، عاشقانه
تاریخ نمایش: سه فصل
فصل اول : از روز 10 September 2009
فصل دوم : از روز9 September 2010
فصل سوم : از روز15 September 2010


بازیگران
نینا دوبرف : الینا گیلبرت – کاترین پیرس
یان سمورهاتلند: دیمن سالواتوره
پول ویسلی: استفن سالواتوره
استیون مک کوئیین : جرمی گیلبرت
کارینا گراهام : بانی بنت
کاندیک آکولا : کارولاین
مایکل تراوینو: تایلرلاکوود
جوزف مورگان : کلاوس
دنیل گیلیز: الایژا
IMDB Rate : 8.0 از 10 از بین 33123 رای .

فصل سوم این سریال در حالی آغاز شد که استفن به همراه كلاوس شهر ميستيك فالز را ترك نمود و الينا بار دگر غم تنهايي را بر دوش كشيد. تلاش ديمن و الينا براي يافتن استفن آغاز مي شود...

بررسی از نازنین

[تبلیغات سینماسنتر]

دوربین مداربسته , نظارت تصویری , حفاظت پیرامونی , اعلام و اطفاء حریق , شبکه و زیرساخت ,  دیتاسنتر , یو پی اس , برق بدون وقفه , هوشمند سازی ساختمان , دوربین مدار بسته

[Anti Trust]

ممنون نازنین جان از تحلیل کامل و زیبات.مثله همیشه البته با یه فرق کوچولو که خیلی خیلی بهتر شدی از قبل
در باره تحلیلت بگم خوب همون طور که میدونیم تحلیل یعنی زاویه دید یک نویسنده به صورت شخصی به داستان دیگه.هر طور که نظر شخصیشه میتونه برداشت کنه.
من در بعضی جاهات با تو موافقم و در بعضی جاها نه.
مثلا میگی اپیزود های اولیه نمیهش نمره مثبت داد میخوام بگم واقعا فصل 3 تا اینجای کار برام برترین فصلی بود که تو عغمرم یک سریال دیدمو اینو واقعا دارم حس میکنم نه از روی تعصب بگم!
اگه تعصب باشه سریال های مانند لاست و فریندز هستند که تعصب دارم روش.اما از نظر خودم واقعا زیبا بود.
درابره زنده شدن کاراکتر ها هم بگم که میدونیم که این کار باعث میشه داستان لوس بشه اما حرفی که علی زد جرات داشته باشند مثله لاست که جان لاک کبیر رو کشت!
این کار رو هم اینا بکنند.خوب شاید این سریال انجام بده.هنوز هیچی معلوم نیست که بخوان تا چند فصل دیگه ادامش بدند.و کاراکتر های مانند جک و ساویر و کیت در اپیزود پایانی لاست اونم تو برزخ بودند مثلا از بین رفتند.نه توی بخش های وسط!...یا همون مایکل که اونم در 5 دقیقه پایانی کل سریال مرد!..یعنی شاید دیمین و استفن در زمان پایانی سریال زا بین برند.هیچی معلوم نیست.
اما اونچه که مسلمه اینه که سریال برای جذاب شدن همیشه به بازیگرای اصلیش نیاز داره.فرض کنید الان استفن یا دیمین از بین برند.بیش از نیمی از مردم اعتراضشونو رو به کارگردان ها اعلام میکنند و آخر طوری میش که سریال کنسل بشه.سریال درست کردند تو امریکا پروژش اصلا فرق داره.یک فصل میسازند نظر میگیرند اگه اوکی بود ادامه میدند.
نکته مثبت فصل 3 روند هیجانیشه که تو هر قسمت یهویی دل تو دل آدم آب میشه یجوری.دقیقا یادمه تو فصل 2 که همه موافقیم تا اینجای کار ضعیف ترین فصل ومپایر بود اپیزود ها طوری بود که خسته میشدیم از یددنش.
حداقل میشه گفت نویسنده و کارگردان تو فصل 3 موفق بودتنها نکته منفی که مشه گرفت ازش همین زنده شدن دوباره و بار های مرده هاست که اونم اگه عادلانه در نظر بگیریم میبینیم خوب سریالش تخیلیه!...خوب میتونه هر اتفاقی بیوفته.مثله سوپر نچورال که طرف با فرشته جبرییل و میکاییل و پیامبرا سر کار دارند.سریال تخیلی یعنی همین.
چرا وقتی یک سریال جادوگر داره-گرگینه داره-خوناشام داره!...مثلا روح نداشته باشه!!!!خوب میتونند رد رابطه با ماورایی هر چیزی که دلشون بخواد وارد سریال کنند.
بعد آنا و ویکی که زنده نشده بودند.اونا روح بودند و هیچ کسی جز افرادی که حسشون میکنند دیده نمیشند.ویکی میخواست طلسمی رو ایجاد کنه که بتونه آزادانه به عنوان روح به این دنیا بیاد.الان فقط زمانی که حسش میکنه مت میتونه بیاد.نه اینکه جسم مادی بشه آنسان بشه دوباره برگرده!به عنوان روح آزاد باشه.

در رابطه با اینکه بیشتر صحبت ها از ضعیف بودن کلاوس نظر خودم اینه که درسته که کلاوس اصیل هستش.امکا ما هنوز هیچی از مایکل نمیدونیم.در حال حاضر ققط فهمیدیم که کلاوس برای تغذیه خون خوناشام هارو میخوره!...و میدونه چجوری میشه کلاوس رو کشت.
فرض کنید شما قدرت مند ترین موجود دنیا باشید.همه جا آزادانه میرید چون میدونی کسی نیست بتونه شما رو بکشه.اما یهو 1 نفر میاد که روش کشتن شما رو میدونه.هر چند قدرت بدنیش اگه به اندازه شما نباشه..ولی میدونه چجوری میشه کشت شما رو.نا خود آگاه ترس وارد میشه بهتون که الان باید چه کار کرد؟
من کلاوس رو سر زنش نمیکنم که اینطوری فرار کرده.چون چندین قرن فرار میکرد.الان هم طبیعیه که این کار رو کنه.البته در اِزود های بعدی میبینیم که چی پیش میاد و دیلل فرار کلاوس رو میفهمیم.
از نظر خودم دوست ندارم مایکل کلاوس رو بکشه.چون یعنی از کاراکتر کلاوس خیلی خوشم میاد.

بازم ممنون نازنین جان بابت تحلیل جامع و زیبات
چقدر حرف زدم

[تبلیغات سینماسنتر]

دوربین مداربسته , نظارت تصویری , حفاظت پیرامونی , اعلام و اطفاء حریق , شبکه و زیرساخت ,  دیتاسنتر , یو پی اس , برق بدون وقفه , هوشمند سازی ساختمان , دوربین مدار بسته

[MiSS SAYTA]

مرسی نازنین جون بابت تحلیل زیباتون مثل همیشه جامع و کامل بود....خوب کاری کردین برداشت و نتیجه گیری از حوادث رو انجام دادین چون از نظرم این جالب تره
برام خیلی جالبه که بدونم راز این گردنبند چیه و چه طلسمی داره ....و اینکه روبه رویی ربکا و الینا چجوری خواهد بود... اینجا اشاره ای به کاترین نکردین و این برام یه علامت سوال شده که کاترین هدفش چیه و میخواد با گردنبند ربکا چیکار کنه که حتما هم باید یکی از برادران سالواتوره همراهش باشن ...حالا یا استفان و یا دیمون!!!
گردنبندچرا اینقدر ارزش داره!!!

ممنونم دنيا جان، به مطالب من هميشه لطف داري
ديديم كه چه طلسمي روي گردنبند افسانه اي و قديمي الينا بود و در واقع اين گردنبند منشا و مبدا همه اتفاقات سريال هست به نحوي... كاترين تو اين سريال هر بار هدف نامشخصي رو دنبال كرده، دقيقا موقعي كه مطمئن هستيم كاترين از داستان حذف شده، برمي گرده و نقش به سزايي در روند سريال ايفا مي كنه
بايد منتظر باشيم تا ببينيم ادامه داستان به چه صورت خواهد بود
باز هم ممنونم دنيا جان

[MiSS SAYTA]

ممنون نازنین جان بابت تحلیلت

به نظر من این گردنبند نقش انچنانی در ادامه نداره و فقط روی داستان سه چهار اپیزود بعد تاثیر بزاره.مثل ورود کاترین در اوایل فصل دو که نقش انچنانی در داستان اصلی فصل دو نداشت.و فکر می کنم این چهار اپیزود شروع خیلی خوبی برای فصل3 بود.استیفن دوست داشتنی تر از قبل شده در این فصل و از اون نقش ادم خوبه و کلیشه ایش دراومده.تو این چند اپیزود دیمن داشت تبدیل ادم خوبه میشد که امیدوارم این اتفاق نیافته.
مهمترین نکته ای که این چند اپیزود داشت اینه که کلاوس داره از کی یا چیا فرار می کنه؟یعنی ممکنه بازم موجود ماورایی وارد سریال بشه؟فصل هیجانی در راه است.منتظر تحلیل های زیبات هستیم

ممنونم علی جان... ولی در ادامه مشاهده کردیم که گردنبند منشا و سر رشته مسائل زیادی بود و یه جورایی طلسم موجودات ماورایی ما از این گردنبند آغاز شد
فرار و گریز کلاوس هم با ورود مایکل از ابهام خارج شد
نکته ای که سریال خاطرات خون آشام توش مثبت عمل کرده به نظرم, شفاف سازی ابهاماتیه که در قسمت های مختلف ایجاد می شه برای بیننده

ممنونم علی جان

[Ashkan7000]

با درود و سپاس بابت تحلیل مفیدتان
خاطرات خون آشام از جمله سریالهای مورد علاقه من است اما روند این سریال در فصل سوم که باید نقطه اوجش باشه بدجور فانتزی و سانتیمانتال شده و این کاملا بر خلاف جریانی است که در دو فصل اول وجود داشت.نکته مثبت فصل سه تا اینجاش به نظر من تغییر شخصیت استفانه که از اون حالت تکراری و کلیشه ای آدم خوبه در اومده ولی از اونجا که این تغییر رویه صرفا به علت هیپتونیزمی است که کلاوس روش کرده حتما دوباره به وضعیت سابقش برمیگرده و این در حالیه که دیمونم تا حدود زیادی از شخصیت منفی و بد ذات اولیه اش که از جمله نکات مهم و جذاب سریال بود داره دور میشه و این به نظرم اصلا جالب نیست و لابد در آخر همه ادم بدها از بین میرن یا سر به راه میشن و ادم خوبها هم به زندگیشون ادامه میدن.دیمونم که اصلا عین خیالشم نیست که استفان داره با وجود اون همه بدی هایی که دیمون در حقش کرد تاوان حماقتهای اون رو میده و حتی سعی میکنه چهره استفان رو جلوی النا خراب هم کنه و این در حالیه که دیمون دیگه مثل قبل نامرد و بدذاتم نیست!
ظاهرا فصل سوم سریال فصل آخره ولی ای کاش با این سناریوی در هم برهمی که برای فصل سوم نوشته شده به نحوی سریال در فصل دوم تموم میشد.من سریال رو بیشتر به خاطر وجود کاراکتر فوق العاده دیمون میدیدم ولی با تغییر موضع اون و کمرنگ شدن آزار و اذیتها و شوخیهاش اون نمک سابق رو هم برای من نداره.سریال داره دور خودش میچرخه،شخصیتهای مرده رو زنده میکنه،معماهای حل شده رو دوباره از نو طرح میکنه،پیش فرضهای اولیه رو زیرپاش میزاره.تو فصل دوم رز همچین از قدرتهای کلاوس تعریف میکرد انگار که اون خودش یک لشگر هزار نفری از خون آشامها بود و هیچ حرفیم از شکارچیان خون آشامان نشد ولی الان میبینیم که کلاوس مثل کاترین خودش از موجودات ماوراء طبیعیه قوی تر(که خون اشام خون اشامان هستند!)فراریه و این یک مقدار لوسه.حالا فرض کنیم مایکل،کلاوس رو کشت،حالا کی میخواد مایکل رو بکشه و اصلا اون چرا به دنبال سوء استفاده از نیروش و قدرتنمایی مثل کلاوس نباشه و یا اصلا چرا دنباله کلاوسه؟جادوگر اصیلم باز ایده مسخره ای بود،ما هم نفهمیدیم اون جادوگره چرا اصیل بود حداقل دو ابسیلون قدرت بدنیش باید بیشتر از جادوگرهای معمولی میبود که کاترین انقدر راحت کارشو نسازه.
در کتاب خاطرات خون اشام به مرور زمان،النا عاشق دیمون هم میشه.الان تقریبا هفت هشت قسمت و نصف سریال از فصل سوم گذشته ولی هیچ اتفاقی بین النا و دیمون نیفتاده و مشخصه که این دو بدون مقدمه به هم نزدیک میشن و از همین الان حدس میزنم که چقدر ممکنه این رابطه مصنوعی به نظر برسه.
به عقیده من کادر تولید سریال ایده بکر اولیه شون رو دارن بدجور به بیراهه میکشونن.وارد کردن شخصیتهای متعدد،کشتنشون و دوباره زنده کردنشون(هر چند که خودم از بازگشت موقتی آنا خیلی لذت بردم) اصلا حرکت جالبی نیست.به خودی خود این سریال تخیلی هست حالا روح و جادو و جمبل و این چیزها رو هم با این غلظت وارد داستان کردن دیگه خیلی فانتزی شده.جرمی هم که مدام عاشق دخترهای عجیب و غریب میشه و وقتی از دستشون میده هنوز دو روز نشده به سمت دختر دیگه ای کشیده میشه!من جای سازنده ها بودم سریال رو در دو فصل اون هم بیشتر با تمرکز بر روابط استفان و النا و با حضور مقتدرانه دیمون و سلطه خون اشامان(بدون وجود روح و جادوگر و ...) میساختم ولی خوب فعلا دست ما دور از چیزیه که میخوایم!
در کل ممنون از تحلیلتان،منتظر تحلیل قسمتهای بعد هم هستم

[Skyfly]

در تحليل شروع فصل سوم به موضوع پدر كارولاين اشاره كردين كه به نظر من واضح ترين موضوع بود. فصل 1 جايي كه كارولاين با جسد ويكي مواجه مي شه ضمن صحبت تلفني مي گه دارم مي رم تولد «دختر دوست پسر پدرم» كه به وضوخ نشون دهنده تمايلات همجنسگرايانه بيل هستش. وقتي ديمن توي بار با ليز صحبت مي كنه صراحتاً مي گه شوهرت اينطوري بوده و ... . از طرفي نام فاميلي كلانتر و بيل هر دو فوربس هستش و اين به معني جدا زندگي كردنه و نه جدايي كامل و طلاق. ضمناً فوربس ها از خانواده مؤسسان هستند بنابراين عجيب نيست كه بيل ارتباط رو با افراد انجمن و مثلاً كارول حفظ كرده باشه.
بيل با تمايلات همجنسگرايانه و آشنا به همه مسائل شهري كه ترك كرده، هرچي باشه پدر كارولاينه.

[Amir_black_hat]

فصل سوم رو خیلی خوب شروع کردن و به نظر من خیلی بهتر از فصل چهارم بود !!!